چه خانووومی شده نهال!
امروز صبح زود مامان و بابا تبریز کار داشتن منو آوردن گذاشتن خونه آجان اینا منم که خب... ازخدامه دلم واسه جوجه هام یه ذره شده بود آهان الان یادم افتاد بگم من 2 تا جوجه خوشگل دارم که بابا حمید جونم جمعه برام خریده مجبور شدیم بیاریم خونه آجان اینا بذاریم ... اونقدر خوشگلن یکیش صورتیه و شیطون اونیکیشم سبز و آروم مامان رفته بود تبریز قرار بود دیر بیان دنبالم منم با جوجه هام بازی کردم .. هی هی میگن اذیت نکن بابا مگه من چیکارشون دارم فقط میگم وایسین یه جا غذا بخورین خوب... بعدم که دوست دارم بگیرم و بذارمشون تو قفسشون تا یه وقت خدایی نکرده گربه نیاد بخورتشون خب... عصر بابا و مامان اومدن دنبالم رفتیم پارک کلی ام اونجا خستگی در کر...
نویسنده :
مامان فهیمه
17:38